کسی نیست که نخواهد به فهرست رازهای موفقیت دست پیدا نکند! ولی چرا نسخههای موفقیت بیخاصیت است!
دیدن روزمرهی چنین فهرستهایی سرگرم کننده است و فرستادنش برای دیگران نیز بسیار آسان است. به همین خاطر هم نمونههای بسیاری از این فهرستها وجود دارد.
نصیحتهایی که بیشترشان عاقلانه به نظر میرسند!
مانند فهرستی که "انجمنجهانیاقتصاد" با همکاری "بیزینس اینسایدر" منتشر کرده است:
فهرست ۱۴ کاری که آدمهای موفق، پیش از صبحانه انجام میدهند!
در این فهرست کارهایی مانند نوشیدن آب پیش از صبحانه و یا مرتب کردن رختخواب وجود دارد!
یا این فهرست که "فوربس"، منتشر کرده و میگوید آدمهای موفق اینگونهاند:
آدمهای موفق میدانند کی بمانند و کی بروند!
یا این یکی که کارآفرینان موفق نصیحت میکنند:
مشکلات را نبینید! فرصت ها را ببینید!
یا این یکی که فهرست کارهایی را که برای موفقیت باید انجام بدهید را میگوید:
۲۵ کاری که برای موفقیت باید انجام دهید!
ولی همان اندازه که این فهرستها، دلپذیر به نظر میرسند، میتوانند آسیب رسان هم باشند! دلیلهای بسیاری هست که این فهرستها نه تنها سودمند نیستند، بلکه میتوانند برای تصمیم گیرندگان، مدیران و کارآفرینان، آسیبزا نیز باشند.
دلیل شهودی!:
بیشتر این فهرستها بر پایهی تفسیرها و برداشت.های شخصی افراد است و برای آن کار سیستمی دانشیک انجام نشده است. نصیحتهایی که بر پایهی روشهای شهودی باشند و درستی سنجی نشده باشند، قابل قضاوت کردن نیستند. در تحلیلهای ناقص از شواهد، همیشه مرز بین علت و معلول به هم میریزد.
برای نمونه : آیا فردی به خاطر "کمتر به جلسه رفتن" آدم موفقی شده است؟ یا اینکه چون موفق بوده میتوانسته کمتر به جلسه برود!
اینها در بیشتر فهرستهای خصوصیات آدمهای موفق هست:
- به اینکه دیگران در مورد آنها چه فکری میکنند اهمیتی نمیدهند!
- میدانند که چهکاری را باید نخست انجام دهند. (اولویت شناسند)
شاید اینها رفتارهای لوکسی باشد که آدمهای موفق میتوانند از خود بروز دهند نه اینکه این رفتارها آنها را موفق کرده باشد!
نتیجه یک پژوهش همیشه قابل تعمیم به هر زمینهی دیگری نیست!
برخی فهرستها مانند این یکی که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است، بر پایهی پژوهشهای عمیقی هستند:
۹ کار متفاوتی که آدم.های موفق میکنند
ولی کارهای دانشگاهی بیشتر در زمینههای بسیار ویژهای است و تعمیم آن به موارد دیگر به آسانی، شدنی نیست. در این فهرست داشتن Grit "شوق وپشتکار برای اهداف بلند مدت" به عنوان راز موفقیت گفته شده است. در حالی که پژوهشهای بعدی که روانشناس Angela Duckworth انجام داده این نتیجهگیری، با تردید روبرو شده است.
نسخهی آدمها به میزان زیادی به زمینه و شرایطی که در آن قرار دارند بستگی دارد.
شکستها دیده نمیشود!
نویسنده معروف Nassim Taleb در کتاب "قوی سیاه" The Black Swan از زبان سیسرو Cicero حکایت دیاگوراس Diagoras شاعر یونانی را بازخوانی میکند که میگوید: به دیاگوراس گفتند که عبادت از غرق شدن دریانوردان پیشگیری میکند. و او دربارهی کسانی پرسید، که عبادت میکردهاند ولی غرق شدهاند.
مردم به اینکه عبادت از غرق شدن پیشگیری میکند اعتقاد داشتند چون میدیدند همهی کسانی که غرق نشدهاند عبادت میکنند و به کسانی که عبادت کردهاند ولی غرق شدهاند توجهی نداشتند.
Taleb در کتابش به این گروه، "شاهدهای خاموش" میگوید. که در نتیجهگیریها به آنها توجهی نداریم. در حالی که توجه نکردن به آنها به نتیجه گیری نادرست میانجامد.
چیزی که در همهی این فهرستها خبری از آن نیست این است که تا کنون چند فرد یا سازمان خواستهاند که با عمل به این فرمودهها موفق بشوند و چند تایشان موفق شدهاند و چندتایشان ناموفق بودهاند. تفاوتها و شباهتهای فاحش در گروه موفق با گروه ناموفق چه بوده است؟
روش موفقیت هر فردی مخصوص به خودش است.
وقتی موفقیت هر فردی مخصوص خودش و در زمینهی خاص خودش است. پیچیدن نسخهی عمومی از روی روش یک فرد، بدون در نظر گرفتن زمان و مکان، نه تنها مفید نیست که میتواند آسیبزا نیز باشد.
برای نمونه اگر برای موفقیت با تقلید از گروه خاصی هر روز صبح، خیلی زود بیدار میشوید در حالی که سیستم بدنی شما به گونهای است که در آخر شبها کارایی بیشتری دارید، در واقع با این کار فرصت پیشرفت و شانس موفقیت را از خود گرفتهاید!
بسیاری از نمونههای موفقی که پایهی نوشتن فهرست نصیحتها برای موفق شدن قرار گرفتهاند، بعدها با شکست مواجه شدهاند.
نتیجهگیری اینکه ردیف کردن دلیل برای موفقیت و شکست، پس از اینکه فردی موفق شده باشد یا شکست بخورد، کار آسانی است که از همهی ما برمیآید.
برای همین است که فرصتشناسی و فهمیدن اینکه چه وقت باید ماند و چه وقت باید رفت، توانایی جاودییای به نظر میرسد.
لینک منبع خبر:
Stop Reading Lists of Things Successful People Do